بازنشر: جوانیمان پیشکش شد؛ امیدوارم در آرامش پیر شویم | نوری در تاریکی

۲۳ فروردین ۱۴۰۴

در آذر ۱۳۹۲ بود که دور جدید مذاکرات ایران و ۵+۱ شروع شد و من جوانی ۱۸ ساله بودم که تازه داشتم آماده می‌شدم برم دانشگاه و در اون زمان کارآموز یک آژانس هواپیمایی بودم. از بهمن اون سال رفتم دانشگاه و هنوز اینترنت همراه فراگیر نشده بود. تازه رایتل به بازار اومده بود و یادمه توی خوابگاه ما بین ۸ نفر فقط ۱ نفر در ابتدا اینترنت 3g داشت و برا همین خیلی خبرها رو نمی‌تونستیم دنبال کنیم. گذشت تا سال ۹۴ شد. مذاکرات ایران با ۵+۱ جدی شده بود و منم اون سال گوشی هوشمند خریده بودم و به اینترنت هم دسترسی داشتم. اشتباه نکنم اوایل گل‌کردن تلگرام و واتس‌اپ و این‌ها بود. هر روز بی‌صبرانه منتظر بودیم ببینیم ظریف و عراقچی روی بالکن اون هتل خارجکی می‌آن و چی به خبرنگارها می‌گن. ذوق می‌کردیم که بالآخره ممکنه یه اتفاقی بیافته و زندگی روی خوشی به همه نشون بده. نگران کمر دکتر ظریف هم بودیم که «ای وای گرفته»! دقیق یادم نیست؛ صبح یکی از روزهای ۲۲ تا ۲۴ تیرماه بود که نمایندگان ایران و ۵+۱ جلوی دوربین ایستادن و متن توافق برجام خونده شد. اکثریت خوشحال و راضی بودیم. در اینکه چه شد و که چه کرد و چه‌ها نکردند بگذریم؛ ولی برآیند اتفاقات ما را به امروز کشاند؛ بعد از ۱۲ سال، مجدداً مذاکرات ایران و آمریکا و دلاری که ۳۰ برابر شد. ۱۲‌ سالی که در آن از یک جوان مجرد با کوهی از امید و آرزو تبدیل به شخصی ۳۰ ساله شده‌ام و عمیقاْ احساس خستگی می‌کنم و تلنباری از جوانی‌های نکرده. ناشکری نمی‌کنم. دستاوردهای کمی در حد خودم نداشتم و واقعاً از تلاش خود راضی‌ام؛ ولی به این سال‌ها که فکر می‌کنم احساس می‌کنم بیش از توانم دویدم. شاید هم فقط غر می‌زنم. امروز دوباره ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ دور جدید مذاکرات شروع شد و ما دیگر اون انسان‌های دههٔ ۹۰ نمی‌شویم. خیلی چیزها تغییر کرده، خیلی چیزها. می‌دونم هیچ‌چیز مثل قبل نمی‌شه. جوانی ما که رفت، خوب یا بد؛ دیگه هم برنمی‌گرده. فقط امیدوارم بذارن با آرامش پا در عرصهٔ میانسالی بذارم؛ بذارن با آرامش دخترم رو بزرگ کنم. حقیقتا نمی‌دونم تا کی می‌تونم بی‌وقفه به دویدن روی این تردمیل مکانیکی ادامه بدم. باور کنید دوستان چیزی غیر از یک سقف خوب، یک ماشین ایمن و آبرومند، یک شغل آبرومند و با درآمد مکفی و یک پس‌انداز برای موارد اضطراری که هر روز نگران از دست رفتن ارزشش نباشم اصل خواستهٔ من نبوده. برای رسیدن به این زندگی معمولی، سال‌هاست از جوانی‌کردنم گذشتم. حس می‌کنم غالب شما هم همین بودید و همین هستید. جوانیمون پیشکش، امیدوارم در آرامش پیر بشیم. امیدوارم در آرامش زندگی معمولی داشته باشیم.

در کانال تلگرام «نوری در تاریکی» بخوانید.