سلامت روان مردان چیست؟ – افسردگی تقصیر خود مردان است یا جامعه؟

گاهی به نظر می‌رسد که مسئله حرف زدن درباره‌ی افسردگی و «حال‌بدی» مردان یک موضوع جالب است که صرفا برای این‌که در جمعی کمی خوش‌فکر به نظر برسیم آن را به زبان می‌آوریم. مردها هم که دیگر این‌ها برای‌شان چیزی جز یک‌سری حرف تکراری و قشنگ نیست. سلامت روان مردان؟ گرفتی ما رو؟ خب باشه من افسرده‌ام، که چی؟ اما بیایید ببینیم اگر بخواهیم این قضیه را کمی بیشتر از حرف‌های خوب و قشنگ بررسی کنیم، به چه چیزی خواهیم رسید. دست‌کم اگر کسی جایی به ما گفت: «عزیزم اگه به خودت بیشتر اهمیت بدی من بیشتر دوست دارم» بتوانیم یک جواب دندان‌شکن به او بدهیم.

سلامت روان چیست؟

سازمان جهانی سلامت می‌گوید «سلامت روان» به‌طور کلی یعنی نوعی آمادگی ذهنی و روانی که به ما کمک می‌کند بتوانیم از پس مسائل زندگی بربیاییم، مشکلات‌مان را بتوانیم حل کنیم، احساساتی مانند استرس، خشم و غم را برتابیم و به بتوانیم استعدادها و توانایی‌های خود را به کار ببریم و زندگی خوبی داشته باشیم. باید به سلامت روان این‌طور نگاه کنیم که نوعی حق اساسی انسان‌ است و هر جامعه‌ای برای پیشرفت به سطح متوسطی از سلامت روان افراد جامعه نیازمند است. اما باید دقت کنید که سلامت روان لزوما نداشتن اختلالات روانی نیست. همین که نتوانیم خشم خود را کنترل کنیم، روابط‌مان را نگه‌داریم، زندگی‌مان را تحت کنترل خود نگه‌داریم، یعنی سلامت روان‌مان مختل شده است. همان‌طور که برای بالارفتن از پله‌ها و گردش رفتن با دوستان نیازمند سطحی از سلامت جسمی هستیم، برای داشتن دوستان خوب و پیدا کردن شغل خوب، نیازمند سطحی از سلامت روان هم هستیم.

وضعیت سلامت روان مردان

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که به‌طور میانگین از هر ۸ مرد، ۱ نفر دچار مشکل سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب است اما از طرفی فقط نیمی از این مردان برای حل مشکل خود اقدام می‌کنند. از طرفی هم آمار نشان می‌دهد که زنان تقریبا دو برابر مردان دچار مشکلات سلامت روان هستند اما مردان سه تا چهار برابر زنان دست به خودکشی می‌زنند. آمارها ممکن است در کشورهای مختلف متفاوت باشد اما به‌طور کلی حاکی از این است که سلامت مردان نسبت به زنان وضعیت خوبی ندارد. این نکته هم قابل توجه است که سلامت روان مردان با زنان به دلایل اجتماعی، فرهنگی و زیستی متفاوت است و برای حل مشکل‌های مردان باید به‌طور تخصصی به مسائل مردان پرداخت. با این حال راهکارهای این مسئله کاملا مشخص است و چه‌بسا که اخیرا کشورهای بسیاری در حل این مشکل موفق بوده‌اند. اما در کشور ما وضعیت کاملا طور دیگری است.

سلامت روان مردان در ایران

با یک جست‌وجوی ساده می‌توان فهمید که وضعیت پژوهش و تحلیل سلامت روان مردان در ایران تقریبا به صفر میل می‌کند. داده‌های طبقه‌بندی شده‌ی معتبر و مشخصی جز اظهار نظرهای گاه و بی‌گاه مسئولان با پایگاه‌های خبری وجود ندارد. اما به‌طور کلی با بررسی پژوهش‌های دیگر در مورد خودکشی، چاقی،‌ بیماری‌ها، اعتیاد به مواد مخدر و نرخ مرگ و میر، می‌توان متوجه شد که سلامت روان مردان در ایران یک فاجعه‌ است که هیچ نهادی در این‌باره تحقیق و فعالیت نمی‌کند. عوامل بسیاری در ایران باعث می‌شود که سطح سلامت روان مردان ایرانی به شدت پایین باشد. اما به‌طور کلی می‌توان به دو عامل اقتصادی و فرهنگی اشاره کرد. مردان ایرانی معمولا وقت و آرامش ذهنی برای فکر کردن به خودشان و روان‌شان ندارند، از طرفی هم کلیشه‌های اجتماعی عمیق و سنتی مردسالارانه و قوانین اجتماعی مانند سربازی کاملا آن‌ها را از هرنوع اهمیت و توجه به سلامت روان منع می‌کند.

چرا مردان به سلامت روان اهمیت نمی‌دهند؟

این اولین سوالی است که از مردان می‌پرسند: چرا به سلامت روانت اهمیت نمی‌دهی؟‌ چشم. در اولین فرصت اهمیت می‌دهم. نمی‌توان با قطعیت گفت که این مردها هستند که واقعا اهمیت نمی‌دهند یا یک سازوکار اجتماعی است که مانع می‌شود؟ چون بعید به نظر می‌ٰسد کسی که نمی‌تواند پله‌های یک ساختمان را به راحتی بالا برود، دلش نخواهد که کمی ورزش کند و سرحال و قوی‌تر باشد. به‌طور کلی می‌توانیم بگوییم که دلایل زیر مانع از اهمیت مردان به سلامت روان خود می‌شود.

انگ اجتماعی

انگ‌های اجتماعی به‌طور کلی روی سلامت روان همه تأثیر دارد، اما روی مردان کمی متفاوت است. این را دیگر هر مردی می‌داند که دیگران از او انتظار دارند باید قوی، خودکفا،‌ سرسخت و حامی و نگهدار خانواده باشد و اگر کاری کند که احساس شود در ضد این ارزش‌ها است، به او انگ «ضعیف» می‌زنند. حتی اگر کسی هم به او بگوید نه من این را از تو نمی‌خواهم، مشکلی را حل نمی‌کند.

غرور

خیلی از مردان فکر می‌کنند باید همه چیز را خودشان حل کنند، حتی احساساتشان را. اما افسردگی، اضطراب یا مشکلات دیگر روانی فقط احساسات ساده نیستند و نمی‌توان با چند ریل انگیزشی اینستاگرام حل‌شان کرد. این‌ها مسائل جدی سلامت روان‌اند که کمک حرفه‌ای می‌خواهند اما غرور مردان اجازه نمی‌دهد که از کسی کمک بگیرند.

کمبود آگاهی

گاهی مردان اصلاً نمی‌دانند که برخی از علائم‌شان می‌تواند هشدار سلامت روان باشد، یا نمی‌دانند چه راهکارهایی وجود دارد یا اصلا نمی‌دانند سلامت روان چیست. از طرفی مردان فکر می‌کنند که مراقبت از سلامت روان یعنی رفتن به روانشناس یا مشاوره، درحالی که گاهی فقط مسائلی مخرب برای سلامت روان وجود دارد که ممکن است مردان فکر کنند کاملا بدیهیِ مرد بودن‌ است و خودشان را از آن وضعیت نجات ندهند.

ترس از قضاوت

یک مانع بزرگ دیگر ترس از قضاوت دیگران است. در اصل می‌توان گفت یکی از مشکلات بزرگ مردان خود مردان هستند. آن‌ها همیشه نگران هستند که دوستان یا همکاران مردشان، یا حتی خانواده‌ و شریک عاطفی‌شان آن‌ها را «ضعیف» بدانند یا مسخره‌شان کنند. مردان این ترس از قضاوت را به خوبی در دوران سال‌های پایانی مدرسه به خوبی یاد می‌گیرند.

مردانگی سنتی

عباراتی مثل «مرد باش»، «مثل یک مرد تحمل کن» را خیلی‌ها شنیده‌اند و حالا هم در اشکال متفاوت انگیزشی در سطح اینترنت به وفور پیدا می‌شود. این‌ها نمونه‌های مردانگی سنتی هستند که می‌گویند مردها باید دردشان را نادیده بگیرند و مثل یک سرباز بجنگند پس طبیعی است که فکر کنیم وقتی که دشمن سر لوله‌ی کلاش را روی پیشانی ما گذاشته نباید به فکر روانشناس باشیم.

چرا باید به سلامت روان مردان اهمیت بدهیم؟

این سوال مهمی است چون باید برای پاسخ دان به آن به یک سوال دیگر پاسخ بدهیم: منظور از «ما» کیست؟ آیا جامعه باید از اهمیت آن آگاه شود یا این که خود مردان باید دست به کار شوند؟ بیایید به هیچ‌کدام از این سوال‌ها فعلا پاسخ ندهیم و مستقیم برویم سر این مطلب که اگر اهمیت داده شود و برای حل آن اقدام شود و مشکلات سلامت روان مردان برطرف شود دقیقا چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد.

۱. برای خودِ مردان

−−− با اشتراک‌گذاری این محتوا از مجله‌ی خودتون حمایت کنید ❤️ کانال تلگرام: https://t.me/MardeMardMag