آغاز مطالعهٔ بوستان سعدی و ویرایش برگردانهای گنجور
۸ فروردین ۱۴۰۴
برای ناهار به منزل مادربزرگم دعوت شدیم. آنجا وقتی حوصلهام سر میرود به کتابخانهٔ پدربزرگم سر میزنم و هر قفسهای که درش باز باشد را انگلک میکنم. معمولاً سراغ کتابهای قطور نمیروم و با همان ریزهمیزهها سر خودم را گرم میکنم. اما این بار عزم کردم یک کتاب کلفت خوب بردارم و چند صفحهای از آن بخوانم: «بوستان سعدی» به همراه شرح اشعار و حواشی. کتاب را باز کردم و حکایت «آتشگرفتن بغداد» آمد. با وجود فراخواندهشدن توسط خانواده در حین مطالعه، حکایت را تمام کرده، «کلفت» مذکور را زیر بغل زده، دستبرد آن را به ننهٔ خویش (والی کتابخانه) اطلاع داده، سوار ماشین شده و به خانه بازگشتم. اینگونه شد که تصمیم گرفتم مطالعهٔ بوستان را به عنوان نخستین اثر ادبی قطور عمرم آغاز کنم.